یادِتن گازی آسمُن چه رنگ / یادِتن که چوک شَبُردهَ یوز پلنگ
نوعی بازی محلی بومی {بازی آسمان چه رنگ} بیاد داری که یوز پلنگ بچه ها را
می برد بعلت وجود حیوانات وحشی که معمولا شب ها به شهر هجوم می آوردنند که
بعد از غروب آفتاب دیگر اجازه نمی دادند بچه ها بیرون از خانه باشند
یادتن سَمبوسه اشرف یادتن / اَرسلان وا چرخ رَف رفَ یادتن
اشرف جلالی که فردی دارای اصالت پاکستانی بود و برای اولین بار در بندر در دکان شیرینی فروشی خود در خیابان برق جنوبی روبروی داروخانه حکمت قدیم سمبوسه را پخت و سمبوسه او معروف گردید
زنده یاد ارسلان عطایی از خوانندگان قدیم بندر بود که دوچرخه ای داشت بنام
رف رف که در سال 1330 این دوچرخه را خریده بود وتا آخر عمر همراه او بود
.می گویند هم اکنون این دوچرخه در میراث فرهنگی نگهداری می شود
یادِتن دوچرخه شاگُ کَم سُپی / یادتن بُتکده ابرام منصفی
در گویش قدیم بندر به دوچرخه می گفتند کم سپی
ابراهیم منصفی {شاعر .ترانه سرا . بازیگر تاتر و سینما } زنده یاد مدتی را
همراه با پدر بزرگ و مادر بزرگ خود در محل بتکده هندوها زندگی می کرد
یادتن خرمای پُهتَه و سَلِنگ / یادتن اشتر جمّاز و جِلِنگ
یادت هست خرماهای پوسیده و فرسوده که قابل خوردن نبود و جهت خوراک دام استفاده می شد
شترهای دو کوهان و زنگوله دار مست را یادت هست
یادتن تو شُلَکِی غایهَ بهار / دو شاخهَ پا کَچُم ُ مازَه کَغار
بعد ار بهار نوعی سبزی خودرو شلکی در اطراف شهر میرویید را بیاد دارید
دوشاخه .تیر کمان زیر بغل مان میرفتیم شکار پرندگان {کغار} نوعی پرنده بومی محلی فاخته
پِلالو بِسَر بِسَر تو یادتن / پَهلو جو تو هورمودر تو یادتن
پلالو نوعی حشرهای پرنده ای بود در قدیم که بچه ها یکی از پاهای او را می
کندند و {پیش مغ} برگ نخل را در پای او می کردند و این حشره همینطور بدور
خودش می چرخید و سرگرمی آنها بود
کنار آب جوی روسالی هورمودر می نشستیم یادت هست
یادتن دولاخ و جُّتی یادتن / وُلک و گِریِگِ جُفتی یادتن
به جوراب {دولاخ و به کفش در گویش قدیم جُِتی مگفتند را بیاد داری
و صدای محزون جفتی که شاعر{صالح} آنرا تشبیه به گریه و فریاد دانسته را بیاد دارید..
.
محمد مذنبی
.
عکس : ضیا حسینی
محمد منصور وزیری و علی محبوب ، دو اسطوره موسیکی جزیره و
هرمزگان ... صدای موندگار ای دوتا سالهای سال ن که بَ گوش مردم هرمزگان
نرسیدن و دونسل وا ترانه ون ای دو عزیز زندگی شو کردی
سلامتی و خاشی بی ای دو عزیز ارزو امستی
.
عکس : عفان کشمی
Afan Qeshmi
1-انگواه:(angovah) توجه ـ نظر داشتن ـ تحویل گرفتن. حرف زدن و هم صحبت شدن
۲ جک:(jak) پارچ آب. کلمه انگلیسی می باشد.
۳ دولاخ: (Dolakh) جوراب
۴ دورونی:(Doroni)طنابی که از برگهای درخت خرما بافته می شود .
۵ رشمون :(Reshmon)نخ ـ ریسمان. معمولا به نخ نازک می گویند.
۶ کپوشا : (Kapusha) وازگون ـ وارونه و هر چیزی که به پشت بیفتد.
۷ شلال : (Shalal) بیهوشی ـ نیمه جان ـ میان خواب و بیداری
۸ گوزغ:(Gozegh) صدای کهره نر به هنگام جفت گیری که صدای کلفت و ممتدی است
. او با این صدا مادهها را به طرف خود میخواندو برای نرهای دیگر هشدار
است.
۹ نیم پاتولون :(Nimpatolon)شلوارک ـشلوار کوتاه
۱۰ کوندوروک:(Kondorok)آدامس ـ چیز جویدنی
......
بخش دوم :
1ـ کشر(Kashor): کشیده شدن روی زمین . آویزانی که روی زمین کشیده شود.کشار و کشون هم گفته می شود.
۲ـ کلکچغ(Kelkechegh) :حلزون های رنگی و کوچک کنار ساحل که رنگ های بسیار
زیبایی دارند با طرح های بی نظیر. و جالب این است که تقریبا هیچ کدام مثل
هم نیستند.
۳ـ پل(Pel): غلت و غلتیدن ـ گشتن از یک پهلو به پهلوی دیگر
۴ـ پنجروک(Penjurook): نیشگون ـ فشار دادن پوست و گوشت با دو انگشت
۵ ـ خل پنک (Khol Ponak): فشار دادن گلو ـ مثالی برای کتک زدن و تنبیه
بدنی . خل مخفف کلمه ی (خلک) که همان گلو معنی می دهد . پنک و پنیدن هم به
معنی نرم کردن ، مشت مال ، ماساژ
۶ ـ چرت (ِCheret): جیرجیرک
۷ ـ پدم (Padom): ورم و آماس ـ بیشتر به ورم های غیر از سوختگی نسبت داده می شود.
۸ ـ طو (Tauv ): پیچ ، پیچاندن
۹ ـ لنچی (Lenchi): حلقه کردن دو پا به دور چیزی ـ چیزی را با دو پا گرفتن
۱۰ ـ لووس ( Lous): لب بالایی انسان . به لب پایینی هم سر ( sor)گفته می شود.
.....
ملوک (Malok): کرمی (صدفی ) سفید رنگ که پوسته ی سختی دارد و زیر خاک در
سواحل دریا زندگی میکند . بیشتر برای طعمه ماهی مورد استفاده قرار می گیرد
.البته استفاده خوراکی انسانی هم دارد.
وهر( Wahr ): رمق آخر ـ نا وتوان
چل بیم ( Chel Bim ):مرغی دریایی سیاه رنگی که از لحاظ فیزیکی شبیه به
اردک است اما کمی کوچک تر است . این مرغ تقریبا به مدت یک ساعت در زیر آب
میتواند بماند از این روست که او را چل بیم یعنی چهل نفس می نامند .
در ضمن این پرنده در آب فو قالعاده شکارچی ماهریست.
فسیلی ( Fasili ):به نهال نخل گفته میشود.
کرنگ(careng): کال و نارس. این کلمه اغلب شرح میوه است اما در مورد انسان و خیلی از موارد دیگر نیز به کار میرود.
مئشوبه(Mashooba): قایق کوچک پارویی که برای ماهی گیری با قلاب استفاده میشود .معمولا این قایق ها دست ساز هستند.
کنجل(Kanjel):سرمه ـ ماده سیاه رنگی که برای بزک چشم استفاده میشود .
زک(Zek): شیر اول حیوان بعد از زایمان که دارای چربی بسیار بالایست.(
معمولا این شیر که سر شیر هم گفته میشود به دلیل طعم بسیار خوب و مواد
ویتامینی سرشارش خیلی کم به نوزاد حیوان می رسد) به آدم چالاک و چیز سفت
وسخت هم گفته میشود
سواس(Sowas):دمپایی که از برگهای درخت خرما درست می شود.
چورک(Choorak): به جوجه مرغ گفته میشود .
....
احسان رمضانی
عکس :
Sahar Kh
هیش بندر خیلی خاشن ، مردم بندر وا همه مشلات زندگی و
گرفتاری ون روزمره داخه هیشه فامیل ون خُو و حتی همساده و هم محله ای ون
شون وا دل جُون چمک اکنن و بی ساعتی غم ون دنیا اَه یاد اَکنن و بی دنیا
داخه صدای خاش ساز لوطی اگینن ، پیر و جوان و دُخت
و چوک همه وا هم داخه شادی عروس و دوماد شریک اَبن ، ایجا دگه کسی وا فکر
گرونی بنزین و پرداخت نبودن یارانه و تحریم و ای گپ ون نین فکط صدای ساز
لوطی ن که اشنون و بَس
مه نادونم ای ملاون تازه بَ دوره رسیده بی چه
اخیرن فتوا شو دادی که ساز حرومِن ، یعنی وا همی اندازه خاشی مردم هم دشمنن
..... شاد همه مردم بندر و هرمزگان بگردم
.
عکس : پاپایا ایلزاده
دنباله کتاب یادتن اثر زنده یاد صالح سنگبر
یادِتن تو گرما اُ که نَم شَهُند / چِکَدَ بویِ گُل ابریشم شَهُند
یادت هست تابستان ها که هوا گرم بود و شرجی زیاد می آمد چقدر بوی خوش افشانه های درخت گل ابریشم {درخت بومی هرمزگان} لذت بخش بود
یادِتن کِرمِری و سَنگ چِلِکا / یادتن دار توپُی و دار کِلِکا
دونوع بازی بومی محلی دخترانه
دونوع بازی محلی بومی پسرانه
یادتن تو ریغَکی گازی درا / حریر باد ِ سُهیلی رو سِرا
توی {ریغ} شن بازی کردن داخل شن {درا} نوعی بازی بومی محلی
{باد سهیلی} باد خنکی که در فصل تابستان از سمت دریا می وزد که چون شرجی
آن کم است خیلی دلنشین و دلنواز است در بالای خانه . حریر سهیلی همان لطافت
نسیم باد است
یادِتن کِی رَوُ کَنجَل یادتن / یادتن سی کَه وُ مَنجَل یادتن
{کِی رَه} آلات زینتی زنانه از طلا یا نقره که در انگشت پا می کنند و {کنجل} = سرمه
{سی که} وسیله ای که در قدیم از چوب درست می شد برای نگهداری مواد غذایی
جهت جلوگیری از دست رسی گربه وجانوران موذی که معمولا از سقف آویزان و با
طناب بالا و پایین می شد
{منجل } در گویش محلی به دیگ اطلاق می شود
یادتن مُمَغ وا اِستَک شادا / گوش دل به جُفتی دوستَک شادا
در دوران گذشته ماهی {ممغ} ساردین را با هسته خرما می فروختند .که هسته خرما را را می جوشاندند و استفاده خوراک دام می شد
وبا تمام وجود با گوش دل به نوای جفتی از سازهای بادی گوش می دادیم که توسط {دوستک} دوست محمد زمانی استاد این ساز اجرا می شد
یادتن پَشمَکُن غُلی گزی / یادتن مُولودی مُحله اَوَزی
پشمک های که شخصی بنام غلام گزی درست می کرد
یادت هست مولودی خوانی در محله اوزی { محله اوزی ها که اکثرا از اهل تسنن
بودند در میلاد پیامبر مراسم با شکوهی همراه با تقسیم حلوا و شیرینی و
مراسم خاص مولودی خوانی برگزار می شد
شُو ِگرما رو گُفارَه یادتن / آسُمُن غَرکِ ستاره یادتن
شبهای تابستان روی گفاره{ در اکثر خانه های قدیمی چند کنده درخت را در
زمین می کوبیدند و روی آنرا با {سوند} بافته ای از شاخه و برگ درخت نخل را
روی آن می انداختند و بعد از ظهر ها و شب ها روی آن استراحت می کردند و
مقتی شرجی روی برگ های نخل می ریخت حالت خنکی پیدا می کرد . و شب ها بدلیل
عدم رو شنایی کافی آسمان درخشنده تر و پر ستاره تر بود
.
محمد مذنبی
...
Genow