گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

واژه بندری 3

1-انگواه:(angovah) توجه ـ نظر داشتن ـ تحویل گرفتن. حرف زدن و هم صحبت شدن

۲ جک:(jak) پارچ آب. کلمه انگلیسی می باشد.

۳ دولاخ: (Dolakh) جوراب

۴ دورونی:(Doroni)طنابی که از برگهای درخت خرما بافته می شود .

۵ رشمون :(Reshmon)نخ ـ ریسمان. معمولا به نخ نازک می گویند.

۶ کپوشا : (Kapusha) وازگون ـ وارونه و هر چیزی که به پشت بیفتد.

۷ شلال : (Shalal) بیهوشی ـ نیمه جان ـ میان خواب و بیداری

۸ گوزغ:(Gozegh) صدای کهره نر به هنگام جفت گیری که صدای کلفت و ممتدی است . او با این صدا ماده‌ها را به طرف خود می‌خواندو برای نرهای دیگر هشدار است.

۹ نیم پاتولون :(Nimpatolon)شلوارک ـشلوار کوتاه

۱۰ کوندوروک:(Kondorok)آدامس ـ چیز جویدنی
......
بخش دوم :

1ـ کشر(Kashor): کشیده شدن روی زمین . آویزانی که روی زمین کشیده شود.کشار و کشون هم گفته می شود.

۲ـ کلکچغ(Kelkechegh) :حلزون های رنگی و کوچک کنار ساحل که رنگ های بسیار زیبایی دارند با طرح های بی نظیر. و جالب این است که تقریبا هیچ کدام مثل هم نیستند.

۳ـ پل(Pel): غلت و غلتیدن ـ گشتن از یک پهلو به پهلوی دیگر

۴ـ پنجروک(Penjurook): نیشگون ـ فشار دادن پوست و گوشت با دو انگشت

۵ ـ خل پنک (Khol Ponak): فشار دادن گلو ـ مثالی برای کتک زدن و تنبیه بدنی . خل مخفف کلمه ی (خلک) که همان گلو معنی می دهد . پنک و پنیدن هم به معنی نرم کردن ، مشت مال ، ماساژ

۶ ـ چرت (ِCheret): جیرجیرک

۷ ـ پدم (Padom): ورم و آماس ـ بیشتر به ورم های غیر از سوختگی نسبت داده می شود.

۸ ـ طو (Tauv ): پیچ ، پیچاندن

۹ ـ لنچی (Lenchi): حلقه کردن دو پا به دور چیزی ـ چیزی را با دو پا گرفتن

۱۰ ـ لووس ( Lous): لب بالایی انسان . به لب پایینی هم سر ( sor)گفته می شود.
.....
ملوک (Malok): کرمی (صدفی ) سفید رنگ که پوسته ی سختی دارد و زیر خاک در سواحل دریا زندگی میکند . بیشتر برای طعمه ماهی مورد استفاده قرار می گیرد .البته استفاده خوراکی انسانی هم دارد.

وهر( Wahr ): رمق آخر ـ نا وتوان

چل بیم ( Chel Bim ):مرغی دریایی سیاه رنگی که از لحاظ فیزیکی شبیه به اردک است اما کمی کوچک تر است . این مرغ تقریبا به مدت یک ساعت در زیر آب میتواند بماند از این روست که او را چل بیم یعنی چهل نفس می نامند .

در ضمن این پرنده در آب فو ق‌العاده شکارچی ماهری‌ست.

فسیلی ( Fasili ):به نهال نخل گفته می‌شود.

کرنگ(‍‍careng): کال و نارس. این کلمه اغلب شرح میوه است اما در مورد انسان و خیلی از موارد دیگر نیز به کار میرود.

مئشوبه(Mashooba): قایق کوچک پارویی که برای ماهی گیری با قلاب استفاده میشود .معمولا این قایق ها دست ساز هستند.

کنجل(Kanjel):سرمه ـ ماده سیاه رنگی که برای بزک چشم استفاده میشود ‌‌‌.

زک(Zek): شیر اول حیوان بعد از زایمان که دارای چربی بسیار بالایست.( معمولا این شیر که سر شیر هم گفته میشود به دلیل طعم بسیار خوب و مواد ویتامینی سرشارش خیلی کم به نوزاد حیوان می رسد) به آدم چالاک و چیز سفت وسخت هم گفته میشود

سواس(Sowas):دمپایی که از برگهای درخت خرما درست می شود.
چورک(Choorak): به جوجه مرغ گفته میشود .
....
احسان رمضانی
عکس :

Sahar Kh


نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1391/04/05 ساعت 10:28 ق.ظ

دستت درد نکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد