گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

بندرعباس گلستونن . بغلش باغ و بوستونن

بندرعباس آباد بودِن ... شهر جدید برپا بودِن
خونه شُدادِن بی مردم ... شهر ما حالا زیبا بودِن

بندرعباس حالا بندِرِن ... همه پولدار و تاجرِن
دِگَه نارَم به خارجَه ... خاک بندر جُواهرن

بندرعباس گلستونِن ... بغلش باغ و بوستونن
به خصوص ایـ باغ ایسین ... شُلُوغِن پر از مردمِن

بندر حالا بودن گل و زار ... کـَپـَرون بودِن برکنار
پهلو بـرکه میر شمس الدین ... خونه درست بُکُن هزار

شعر اَ فاطمه رضایی
عکس : سیاورشن
ایـ شعر مال دُورَهین که شاه دستور ایدا کپر و لهر و ... واگرن و خراب بکنن و به جاش خونَهون نو و جدید بسازن .
.
چـوک شــغـو

بی مه فرقی شنکرده ، آسمون افتوه یا سرد

پشت سر نگات مکرده ،تا که بلکه بربگردی
باورم هنو نبوده مث کوه غصه سردی
ادونم کشتن عاشق ،رسم خوب و از قدیمن
اما هندم که بدونم رسم تو هنو همینن
مه که پابند منبوده ،مث ابر آسمون گرد
بی مه فرقی شنکرده ،آسمون افتوه یا سرد

عشق تو بند ایزه واپام ،خونم ایرخت توی شیشه
موندم ایجا تا بدونی ،دنیا مرد عاشق ای شه
منتظر مندم و مندم ،شو و روزم همه سر بو
پشت دیوار غرورت ، همه عشق مه هدر بو
چه بگم چطو بنالم ،درد دل خیلی زیادن
که نگاه پر غرورت سر مه وا باد ای دادن

بال سیمرغی شواسته ،سفر با تو پریدن
صبر ایوبی شواسته ،غم از تو دل بریدن
کاشکی باورت شبوده که دلم کتوک دردن
نه تووت نسوختم اما افتوم سردن و سردن
چشمونم رو به غروب سرخ بی تو ،به چه حالی ن
مث چشم باز ماهی که میون حوض خالی ن
منتظر مندم و مندم شو و روزم همه سر بو
پشت دیوار غرورت غم عشق مه هدر بو

شعر اَ خانم فرزانه فرخی نژاد

س.ت

شلوال بندری

شلوال بندری که یکی از پوششون زیبا و ماندگار زنان هرمزگانین . انشاءالله هیچوقت ایـ پوشش از یاد نارت .

عکاس : خانوم مریم مصدق

.

چوک شغو

حنیر بندون

ایـ دخت و چوک که دست نَ دست هم شنشتی مال اماراتن . حنیربندونن ...

عکس هم Maya Jakson برامو ایفرسِنُندی

.

چوک شغو

خوشا غیرت مرد و زنی که ...

توپی که ایرانیون داخه جنگ وا پرتغالیون بِـی مورد هدف کرار دادن فواصل دور استفاده شاکرد . 
خوشا وا غیرت مرد و زنی که جونخو فدای خاک پاک هرمز و بندرعباس و کشم ایکه ... خوشا
عکس از Kamyar Kamyab

.

چوک شغو

کدیمو کدیمو

کَدیمو دل مردم صافته و با خدا هسته
کبله دعا که شارفته بعدش بارون موهسته 
.

س ت


لوطی ها

لوطی ها ....خدایان موسیقی
مردمونی بی ادعا که محمل شادی مهمون لهرون اکنن تا به غمی که ملائون بیسواد در دل ملت شوکاشتی نهیب بزنن و دربدری بکنن .
مردمی که تا شوهستی اخارن و اپوشن و وهتی شونین از گدایی عاری شونینی ...مردمونی که از همه ما طلبکارن ولی ما نادونیم و به چهم بدهکار نگاه شاکنیم ...
مردمی که ارث و میراث شو هنرین که در نفس و وجود چولنگخو برجا انوسن...
پاپایا ایلزاده

لوح تقدیر در بخش مستند عکاسی

کبری پیشکار ، اَ دختون هنرمند و عکاس بندر داخه هفتمین جشنواره ملی فیلم و عکس ، اردیبهشت هرمزگان, لوح تقدیر در بخش مستند وا ای عکس دریافت ایکه ، ضمن تبریک بی خانم پیشکار ، ارزومندیم موفکیت ایشون همیشه تداومی بشت ، با اروزی موفکیت همه هنرمندون بندر و هرمزگان


 

چمک(رقص) یا عبادت . کسمت دوم


چمک یا عبادت (قسمت دوم)

چمک و موسیقی در هرمزگان دو برادر از یک مادر و پدرانی از هند و آفریقا هستند که رشته فامیلی عمیقی را در هم تنیده اند تا در اغوش مهر مادری خویش پیام آور محبت ، دوستی و عشق باشند. ان روزی که اولین جهاز سیاهان افریقا در سواحل بندرعباس پهلو گرفت و به جبر حوادث تاریخی مهمان شرجی و گرمای این دیار شدند ،کسی نمی دانست این فرهنگ ناشناخته چه تحفه ای به همراه دارد و روزگاری بر غنای هنر این سرزمین اثری شگرف خواهد نهاد ، وقتی که صدای اولین شیون موسیقی از خانه سیاهان بلند شد، موسیقی بندری چون دختر زیبارویی شیفته ریتم موزون ان گردید و چون عاشقی بیدل سر در فرهنگی غریب نهاد تا پیوندش فرزندانی از جنس جفتی وکسر و اهنگ یارقد بلندوم را در وسعت موسیقی جنوب بر جانهد. زارها که هرکدام نمادی از بیماریها بودند به هیچ درمانی بغیر از رقص و موسیقی رضایت ندادند و خدای رحمان و رحیم و شافی خود را در سجده ریتمیک موسیقی یافتند.

ان روزی که دوره گردهای لوطی از شبه قاره هند با سازهای بلند ، دهل های غول پیکر و لنگ های رنگارنگ خود وارد خطه ما گردیدند متوجه شدند که میزبانی هنر دوست را یافته اند و پس از همنشینی با صاحبخانه ای صاحب سبک در موسیقی رنج سفر را در اقامتی دائم حل کرده و پیوند موسیقی خود با ضرب آهنگ کسر تحفه ای ماندگار ساختند. بعدها زینبک و دادا زینو ها از کاش (سرپیک ساز) به درون استوانه ساز دخول کردند تا از گردش پنجه های سازی ناله شکست عشق خود را به گوش عشاق برسانند. دامن ها با حاشیه زری بافی گسترده شدند و زنگوله های اویخته بر گردن احشام در کنار هم بر کمر ان لوطی ساز زن حلقه ای مستحکم ساختند تا با ضربه های باسن دهلی و سازی خبر رسیدن شترانی که همراهان ان همه با هم آواز و شعر ...ای بونه بار مینو او بارن اشتر جلون یاروم سوارن را می خواندند به جمعیت منتظر برسانند ، هنگامیکه سرکنگی و کون پران از راه رسیدند لنگ های مولانای هندی بر کمر رقاصان بسته شد تا هنر بندری را بر ریسه ها و گلومپک های ساخته شده از هند را چون سیلی بر گوش باد زند و پرندگان و حیوانات را به مهمانی ریتم طبیعت دعوت کنند، اولین تماشاگران این پیوند هنری نمایندگانی از پرندگان( کمنزیل) و حیوانات( شتر) بودند که آموزه های ذاتی خویش را به رقاصان القا کردند ،

کمنزیل دیاگرام فرار از صیاد را و شتر سرمستی و نشاط نوشیدن اب باران را به رقاصان یاداور شدند و اینجا بود که احشام و شغال و مارهای بیابان نیز هرکدام سهمی از خویش ارزانی رقص زیبای بندری کردند، و انگاه پیامبر عشق از خدای زیباییها ندای مهر بر پهنه میدان جشن و سرور خلایق خویش سر داد و بندگان خود را از خلق هنر چنین ستایش کرد.. بنواز ای ساز که امشب غوغای تو مرا مست از نوای شروندت ساخت و برقص ای چمکی که تو لایقترین بندگان منی چونکه تلفیق خلقتم را در پیام همزیستی من تجلی دادی...

پاپایا(ایل زاده)
...