گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

چمک(رقص) یا عبادت . کسمت دوم


چمک یا عبادت (قسمت دوم)

چمک و موسیقی در هرمزگان دو برادر از یک مادر و پدرانی از هند و آفریقا هستند که رشته فامیلی عمیقی را در هم تنیده اند تا در اغوش مهر مادری خویش پیام آور محبت ، دوستی و عشق باشند. ان روزی که اولین جهاز سیاهان افریقا در سواحل بندرعباس پهلو گرفت و به جبر حوادث تاریخی مهمان شرجی و گرمای این دیار شدند ،کسی نمی دانست این فرهنگ ناشناخته چه تحفه ای به همراه دارد و روزگاری بر غنای هنر این سرزمین اثری شگرف خواهد نهاد ، وقتی که صدای اولین شیون موسیقی از خانه سیاهان بلند شد، موسیقی بندری چون دختر زیبارویی شیفته ریتم موزون ان گردید و چون عاشقی بیدل سر در فرهنگی غریب نهاد تا پیوندش فرزندانی از جنس جفتی وکسر و اهنگ یارقد بلندوم را در وسعت موسیقی جنوب بر جانهد. زارها که هرکدام نمادی از بیماریها بودند به هیچ درمانی بغیر از رقص و موسیقی رضایت ندادند و خدای رحمان و رحیم و شافی خود را در سجده ریتمیک موسیقی یافتند.

ان روزی که دوره گردهای لوطی از شبه قاره هند با سازهای بلند ، دهل های غول پیکر و لنگ های رنگارنگ خود وارد خطه ما گردیدند متوجه شدند که میزبانی هنر دوست را یافته اند و پس از همنشینی با صاحبخانه ای صاحب سبک در موسیقی رنج سفر را در اقامتی دائم حل کرده و پیوند موسیقی خود با ضرب آهنگ کسر تحفه ای ماندگار ساختند. بعدها زینبک و دادا زینو ها از کاش (سرپیک ساز) به درون استوانه ساز دخول کردند تا از گردش پنجه های سازی ناله شکست عشق خود را به گوش عشاق برسانند. دامن ها با حاشیه زری بافی گسترده شدند و زنگوله های اویخته بر گردن احشام در کنار هم بر کمر ان لوطی ساز زن حلقه ای مستحکم ساختند تا با ضربه های باسن دهلی و سازی خبر رسیدن شترانی که همراهان ان همه با هم آواز و شعر ...ای بونه بار مینو او بارن اشتر جلون یاروم سوارن را می خواندند به جمعیت منتظر برسانند ، هنگامیکه سرکنگی و کون پران از راه رسیدند لنگ های مولانای هندی بر کمر رقاصان بسته شد تا هنر بندری را بر ریسه ها و گلومپک های ساخته شده از هند را چون سیلی بر گوش باد زند و پرندگان و حیوانات را به مهمانی ریتم طبیعت دعوت کنند، اولین تماشاگران این پیوند هنری نمایندگانی از پرندگان( کمنزیل) و حیوانات( شتر) بودند که آموزه های ذاتی خویش را به رقاصان القا کردند ،

کمنزیل دیاگرام فرار از صیاد را و شتر سرمستی و نشاط نوشیدن اب باران را به رقاصان یاداور شدند و اینجا بود که احشام و شغال و مارهای بیابان نیز هرکدام سهمی از خویش ارزانی رقص زیبای بندری کردند، و انگاه پیامبر عشق از خدای زیباییها ندای مهر بر پهنه میدان جشن و سرور خلایق خویش سر داد و بندگان خود را از خلق هنر چنین ستایش کرد.. بنواز ای ساز که امشب غوغای تو مرا مست از نوای شروندت ساخت و برقص ای چمکی که تو لایقترین بندگان منی چونکه تلفیق خلقتم را در پیام همزیستی من تجلی دادی...

پاپایا(ایل زاده)
...
 


لیوا هرمز

لیوا پایه و اساس موسیکی هرمزگانن ،لیوا در اصل نُوم یَ نمونه دُهل هسته که همراه ساز (مزمار) و چن نمونه دهل ون دگه شو ازده بعد ته ای مجموعه رسمون که نوعی شادمانی و پایکوبی بعد مراسم زار هسته بی لیوا معروف بو
عکس  از مهدی هرمزی

 

    

مظلومیت هنرمند هرمزگان

هنرمند هرمزگانی ایهمه مظلومیت از کجا به ارث ادبردن؟
اگه بگیم بندر پایتخت موسیقی ایرانن دروغ مونگوتی و اگه بگیم مظلومترین خطه هنرمندخیز ایران بندرن باز هم کلفت بارکسی مونکردی،گرچه هرجایی گپ از مظلومیت و محنت خو مومزد بی ما وا زنده مهر ناسیونالیتی شوشوت و از هر طره بکول یارو گوته کرنگ شومو شوکرد.
نسل اول موسیکی نو بندر که با الهام گتن از شعرون نصروک شروع بو خبر خشی از تولد هنر از دل خاک جنوب وا بوی گرما و شرجی ایشسته که در ادامش هنرمندون گپی تحویل جامعه هرمزگان ایداد و باعث بو سبک روی سبک بنا ببوت تا هیچ وهت چنین ادموئی تکرار نبن و نوم خوشو بی همیشه موندگار و جاودونه بکنن اما گپ مء غیرن و موات بگم بلای نیست و ناگهونی نازل بو و شیرازه و شالده ای بنا زیر و رو ایکرد، بلایی از جنس نادونی و نااگاهی که هنر بندر و هرمزگان لهه به کول ایکه. کصه ی مظلومیت ما از جایی شروع بو که کلندر وسط چیچکا نخو کت و دگا صداهی از طفل نو رسیده به گوش نرسی.
اتفاکی که کت باعث بو همه هنر بندر به کنج خرابه برت و مدت زیادی خاک بخرت، و اگر همی چندتا علاکه مند هنری مونهسته امرو نومی از هیچ کدومشو وجود اینهه ، بنده نادونوم بیچه تا همی چندتا پیشسکوت هنری موهستی کدرش نادونیم و وهتی دار دنیا وداع شوکرد شروع اکنیم به تحکیک و نوشتن و دو زدن دنبال اثارشو تا بنوم خومو ثبتی بکننگ ، تا منصفی زنده هستر کسی نومش اینابرد ،حسن کریمی و ارسلان و علیخان همیطور ، ای چه خصلت بدی تو وجودمون که کدر زنده هنرمند نادونیم و بعد از مرگش چه متنویی که نوشته نینبودن ، الان جعفر اوج و اتون وخالوکمبر زنده ئن اما نگا به زندگیشو بکنیم ، به کول مم گپو ما احدی نارت بپرست ای سغ حالت چطورن؟ محنت وختی اگیم یکی و دوتا نن، جلال الهیاری و مسعود پاکدامن،یارچغلو، شیخ علی و دهها هنرمند دگه تو میناب و جاسک هستی که نومشو هم نادونیم ولی میون ما زندگی نکردین و هنو نفس نکشیدن ولی کجان دستی که هنر ای گنجینئو بکاربگنت و حالی ازشو بپرست ؟ اگر مرحوم روضه خوان و استادتوحدی نهسترن بعد از انکلاب معلوم نهه چه کسونی بجای ناصر و گروه مومبو لیوا وجود شوهسته ؟ شاید انجمن موسیکی بگت نابو و محدودیت موهستی ولی بنده در جوابشو اگم که روضه خوان و توحدی در اوج خفکان هنر ، ادموئی مث حسین گردین و محترم پناه و ناصر تحویل ما شوداد . الان شرایط بهته بودی و جناب جهانبخش اگا تواناییش اینینی کرسی ریاستخو وایه ول بکنت و برت دنبال کارخو ، بیتعارف بگم کیانوش بدنبال کسب رای بی دور بعدی شورای شهرن و توصیه اکنوم اگه ناتونت بیش از ای مماشات و معطل نکنت بی چرخ موسیکی بندر.
مسئله بعدی اینن که هنرمندونی که الان میون ما نههن اکثرشو بدام اعتیاد در اثر فشار و سرکوب هنرشو بعد از انکلاب کفتن و داستان زندگیشو روایت دردین که فکط خوشو ادونن چکک سنگینی ای درد روی کنگشو سنگینی شکرد کسی چه ادونت زندگی خصوصی رامی و احساساتی که تک وتهناک بدوش ایکشی و از ای دنیا مظلومانه رخت بر ایبست دستخوش چه حوادثی هسته ؟؟ حسن کرمی و صالح سنگبر که نومی بلندی الان شوهستی در کنج چاردیواری تنگی با دنیا الوداع شوکرد، و باز هم هنرمندون زنده ای هستین که دیوار بتنی بی توجهی اهل هنر عاکبت دوستک و زیبا و حسینا کور در انتظارشون.علیخان رفت ولی جعفر هنو هستی ، ارسلان رفت ولی یارچغلو هستی ، رامی رفت ولی جلال الهیاری هنو وا شعر ای پیرمرد بدو بنین وجود ایشستی ، ناصر تک ستاره هنر ایران چه مظلومانه از ما شوگت ، باز هم فرصت موهستی ولی برنامه ریز و مدیر مونینی ، در ای اشفته بازار هر کسی منتظرن تا ستاره ای خاموش ببوت و چند کلمه ای از هنرش بنویست و اه بکشت که فلان هنرمند رهت. داستان مظلومیت ما هنو ادامه ایشستی ...چه بگم که نگفتنوم بهترن...
نویسنده : ایلزاده

چمک(رقص) یا عبادت . کسمت اول


واژه چمک تو هرمزگان لغتین که چمکیئو حرفه ای عبادت اگین وچمک بندری خصوصا ازنوع سنتیش فرخ ریشه ای وا چمک تو مجالس سبک و بی معنا ایشستن بنده موات در حد وسع خو هویت اصلی ای چمک سنتی و اصیل به دوستدارون هنر بشناسونوم ،تو حوزه بخش مرکزی بندرعباس گروهی از چمکیئو حرفه ای هستین که میراث هنر گذشتگان ما به دوش نکشیدن ، بالاشهر چاستون و زیارت و شهر تغ موطن اصلی ای گروه هنرمندن،گروهی از ای چمکیئو به گروه جنگ گرازون معروفین چون با سبک خاصی از مبارزه وا دار ارچن به جنگ گرازوی وحشی مهاجم تو زمینو کشاورزی ارن ،گروه دیگه ای از چمکیئو از تیره کومدون جتن که شغلشواشترپونین چمک جتو تو هرمزگان خیلی معروفن، در ضمن کوم جت همیشه وا کوم بلوچ گره ایخاردن و از لحاظ تاریخی دایم در کناربلوچوی هرمزگان بودین.
چمکی که مد نظر مان فکط با ساز و دهل جنبه تخصصی پیدا اکنت و ماهیت وجودی خو به منصه ظهور ارسوند، گروه موسیکی ساز و دهل که شامل پنج دهل و یک سازن ریتم خاص خو به اشکهتن احساس سرد چمکی و مهیا کردنش بی زلزله جونش اماده اکنت، لازم بذکرن که این عبادت روحانی وایه به مرحله ارضا‌ چمکی برست اگه نه سرزنش و سرکوفت خفت باری در انتظار گروه موسیکین، بارها اتفاک کفتن که در میانه اجرا به اعتراض چمکیئومنجربودی و صاحب هیش همو روز مسافت ۲۰۰ کیلومتر بی جایگزینی گروه ساز و دهل هزینه زمانی و مالی ایکردی.
ریتم آغازین گروه موسیکی ابتدا وا گروه اولیه کار خوشرو اکنت که جنبه چاووشی و جمع کردن مهمونو و اهل محله ایشستی و میدان بی گروه شش نفره اصلی آماده اکنن وختی میدون مهیای اجرابو گروه اصلی معروف به خالوگپ با تکنوازی ساز مردم حاضر وچمکیئو از سوز نوای شروند به وجد اتارت تا سیگنالوی احساسی چمکی به عبادتی ریتمیک و دیاگرامیتبدیل و به سلولوی جونش منتکل بکنت،نوای شروند که با تکنوازی همراهن یادآورخاطرات شیرین و تلخ گذشته ن که در شنونده احساسات تلخ و شیرین جوونی رو پرده مرورخاطرات و یاد خداوند باریتعالی همراه اکنت این نوا موذنی بنام زینو و زینبک ایشستن و روایتین از عشک عالی و فاطی زوج عاشکی از دیارهرمزگان که عشکی چون لیلی و مجنون شوهستر.
شعله ئون اتش بی دهل ازنم و رطوبت هشک اکنت تا طنین صدایش نهیبی به درون چمکی ببوت ،بعد از چند دکیکه تکنوازی ریتم اروم و سنگین ساز که اکثرا ریتمی بندری − بلوچی ایشه به دهلهوی گرم بوده ایطو دعوت اکنت که بزن شصتت ای طبال که غوغایی به سر اومستن امشو ..بله جان ریتم بسیار سنگین ساز و دهل فضا و بسترلازم بی عبادت چمکیئوا صیکل ادیت، و بعد از چند دئیکه دسته ئون حرفه ای چمک وارد میدون ابن و وبا تکونوی آروم نرمشی از یک طرف جونخو گرم اکنن و ازطر ف دگه دستمالو و لنگوی رنگ رنگی حاشیه دار دور کمر خو سفت و محکم ابنن تا داخه اوج تکون و مانور سرجا خو استوار بمونن،اولین حرکت ، حرکت عمودین که بوسیله پنجه پا بالا و پایین ارین وبعدا حرکت رفت و برگشت ضربدری کمر وکون خودنمایی اکنت و بش دستمال و شال اروم اروم اسرت و با سرعت گفتن نمودی لرزشی و دورانی پیدا اکنت، وختی که بدن گرم بو لرزش سرتاپای عبادت کنندگون اگنت و رشته ارتباط روح و جسمچمکی وا فضای پیرامونی کحط ابوو پروسه فیزیکی و شیمکالش شکل اگنت و با هورمونیزه بودن و کحط ارتباط با فضای بیرون ، فرایند ارتباط ریتم موسیکی با روح و روون چمکی انجوم ابو و عبادت شکلی عینی و عملی بی بیننده و شکلی احساسی و ربانی بی چمکی پیدا اکنت .
نخش طبیعت جنوب تو ای سبک چمک بخوبی نمایانن و دو نشونه بسیار شاخص ایشستی ،حرکتو و صدائون طبیعت مث بادوطوفان،زلزله ،موج دیریا،سیل و رگبار و تگرگ و آوای پرندگونی مث کغار و کمنزیل ، تورگ و افتارگ، رمه و حشم اتونیم توی سوز کغار و فرارکمنزیل و ناله تورگ بی شکارطعمه و مستی نری که بدور جفت خو اسرت داخه ای سبک چمک بگینیم.
چمک بندری با الهام از طبیعت بومی خوش همراه و همگام با موسیکی به نفس سرکش خو نهیب ازونت و هارمونی یک زندگی سرشار از شادی و محبت بی مخاطبینش بشارت ادیت ، چمکی حین عبادت با خدای زیباییها و عشقک به همه ما درس خوب زیستن ادیت این نگرش اسمانی تو ریتم موسیکی خیلی هماهنگ عمل اکنت و نوازنده ساز نیز چون جبرییل بر پر و پای چمکی اپیچت تا پیغوم وحی خدای زیبایی و عشک به گوش خلق الله عاشک برسوند،نوای ساز و دهل هم از طبیعت بومی جنوب الهام ایگفتی و شیهه اسبون رمیده از دام خصلتون زشت همراهی اکنت و اوج عبادت وا نوای کغار و کمنزیل با اهنگ دادا زینو تکمیل اکنت، نوازنده ساز از لابلای چمکیو رد اکنت و توی سینه چمکی نوای شروند زهیری و حسینی انوازت تا خروج زنگاروی شیطونی از وجودچمکی پاک بکنت و چمکی مث سغ باوفایی که از هوو در اتات بخو دربرابر نوای شروند چنون بی مهابا الرزونت که صدای جیغی که از وجودش در اتا پرندگون و حیوانو به همزیستی با انسان فرا اخونت، جالب اونجان که ای حالت ربانی چمک به سازی و دهلی هم اگنت و واگر چمکیو با ریتمی خاص و دو نفره مکابل هم دیم شو اکنن و با حرکتی کوبنده بر کمر و کون دستمالو و زنگخو به صدا در اتارن و یکهو چمکیو مث کمنزیل تیرنجک اواگرن و صدای اشتر مست هوو بارون خارده تو فضا مزین اکنن، تو میونه راه ب یکهوریتم ساز به وادی عشک زمینی پا انوست و نه تنها بی چمکی بلکه به جمعیت حاضرهم روایتوی تلخ و شیرین عشک اول یاداوری اکنت عشکونی که با چوب سنتوی کهن و متعصبانه سرکوب بودن و داغش بر دل به یادگار ماندن
ریتم سازمث دیریای طیوفونی و متلاطم وجود عاشکون پشتری با سوز اتشی خو درانوردت و زینبک و حمیده به نمایندگی از معشوکون شکست خارده در کالبی موزون همراه وا ضرب اهنگ پنج دهل شامل(دهل گپ،جوره و دو تا یا سه تا تومپک) بی عاشکون به تصویر اکشت.ایجا هرکسی که تو وجودش عشک موج نزدن پول نوط خو را به پنهک اغشته به عرک موزیسینو وچمکیو اچسپونت تا مهردیرین خوبه نوعی ابراز بکنت و بسیار جالبن که جوونن عاشک همونجا شکست و پیروزی عشقک خو بواسطه همون سنتون کهن امروز تجربه اکنن
اجرای موسیکی به طلوع خورشید نزدیک ابوت ولی چمکی هنوزا نلرزیدن و تمومی اینین انگار ای عبادت خستگی ناشناست عبادت کبول حق
(ایلزاده)