گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

میدون یادبود

اد بندر و مردم خاش بندر وا خیر بشت
عکس از روح الله بلوچی

   

مشکل گاز داخه بندر

استان خومو یکی از استانون نفت خیز و پر از ذخائیر گاز تو کشور ان
جزایر نفتی لاوان ، سیری هنگام و... میدان و ی نفتی و گازی حوزه استان تو دیریای خلیج فارس و پالایشگاه بندرو گاز سرخون ، خوش گواه این که استان هرمزگان جزو سه استان اول از نظر ذخایر نفت و گاز تو کشور حساب ابوت ....
حالا چیزوی دگه اش بمونت که اگه حساب بکنیم سر از فلک در اتارت
ولی ایشو همه موهه اما مردوم هرمزگان از نعمت گاز محروم ان . سر تا سر استان هیچ جا لوله کشی گاز نبودن ، شاید خیلی و بگن ایجا خو زمستون و تابستون اش وا هم فرق اینین، گاز شوات چه بکنت !
اگه یه خورده درست نگاه بکنیم ابینیم که تو ای استان شهرویی هم هستن که تو مناطق کوهستونی قرار شوهه . شهرستون حاجی آباد در شمال استان ، شهرستون بستک در شمال غربی و همچنین بخش بشاگرد در شمال شرقی استان ، تو مناطق کوهستانی ان که واقعا زمستونوی سردی شوهه ....
ایا ای مناطق حق شونین که گاز شوبشت ؟
تو تمام نقاط استان از شهروی گپ مثل بندر ، مینو ، لنگه ، و .... بــِــگه همیطو بــِـــره تا دهات و بالا شهرویی کوچک تو دور ترین نقطه استان ، مردم همه به خوراک درست کردن از کپسول گاز استفاده اکنن .
حالا شما فکر بکن تو بندر و شهروی گپ ای همه آپارتمان هه ملت باید کپسول رو دوش خو بنوسن و ببرن بالا .....
الا خو کصه وا همی جا تموم نابو ... گرفتاری ان وقتی ای کپسول تموم ابوووت ..... غایه خوراک ظهر ان و منجل مُم ما رو بر .... یه هو فِشت تموم ابووت ....
الا سر ظهر دو بزن ا خیابون وا او خیابون دنبال ماشین کپسولی ... پـــــِشتِرو خو ماشین کپسولی شهوند تو محله و بــــــوق شزه ....الا خو نتات ....
بعد ا ایکه یک باک بنزین مصرف بووو یه تا خاور کپسولی ابینی که گوشه خیابون ان ... کپسول رو دوش خو انوسی اپری پهلو ماشین ، تیک کا ای کپسول اینین ....
کپسول هم خو یه نوع نن یه تا زرد ان یه تا سُرخ ان یه تا سیاه کم رنگ ان ....
دگه بکن کپسول بار ماشین و بّسَر تو خیابون تا سَر سَرَک نه سر اِت بکیت .... وا یه بدبختی کپسول اَگِری و اتای الا دگه بودن پسین ... خوراک ظهر هم دگه خبری نین ... امرو باید کوطی مایی بخاری و ......
الا شما بگی حق ما نابو که لوله کشی گاز موبشت ؟
خوما که رو ای همه نفت و گاز شو نخافتیم ، ولی باید کپسول ودوش آواره خیابون و بشیم . 
.
محمد امین
‏Photo: استان خومو یکی از استانون نفت خیز و پر از ذخائیر گاز تو کشور ان
جزایر نفتی لاوان ، سیری هنگام و... میدان و ی نفتی و گازی حوزه استان تو دیریای خلیج فارس و پالایشگاه بندرو گاز سرخون ، خوش گواه این که استان هرمزگان جزو سه استان اول از نظر ذخایر نفت و گاز تو کشور حساب ابوت ....
حالا چیزوی دگه اش بمونت که اگه حساب بکنیم سر از فلک در اتارت
ولی ایشو همه موهه اما مردوم هرمزگان از نعمت گاز محروم ان . سر تا سر استان هیچ جا لوله کشی گاز نبودن ، شاید خیلی و بگن ایجا خو زمستون و تابستون اش وا هم فرق اینین، گاز شوات چه بکنت !
اگه یه خورده درست نگاه بکنیم ابینیم که تو ای استان شهرویی هم هستن که تو مناطق کوهستونی قرار شوهه . شهرستون حاجی آباد در شمال استان ، شهرستون بستک در شمال غربی و همچنین بخش بشاگرد در شمال شرقی استان ، تو مناطق کوهستانی ان که واقعا زمستونوی سردی شوهه ....
ایا ای مناطق حق شونین که گاز شوبشت ؟
تو تمام نقاط استان از شهروی گپ مثل بندر ، مینو ، لنگه ، و .... بــِــگه همیطو بــِـــره تا دهات و بالا شهرویی کوچک تو دور ترین نقطه استان ، مردم همه به خوراک درست کردن از کپسول گاز استفاده اکنن .
حالا شما فکر بکن تو بندر و شهروی گپ ای همه آپارتمان هه ملت باید کپسول رو دوش خو بنوسن و ببرن بالا .....
الا خو کصه وا همی جا تموم نابو ... گرفتاری ان وقتی ای کپسول تموم ابوووت ..... غایه خوراک ظهر ان و منجل مُم ما رو بر .... یه هو فِشت تموم ابووت ....
الا سر ظهر دو بزن ا خیابون وا او خیابون دنبال ماشین کپسولی ... پـــــِشتِرو خو ماشین کپسولی شهوند تو محله و بــــــوق شزه ....الا خو نتات ....
بعد ا ایکه یک باک بنزین مصرف بووو یه تا خاور کپسولی ابینی که گوشه خیابون ان ... کپسول رو دوش خو انوسی اپری پهلو ماشین ، تیک کا ای کپسول اینین ....
کپسول هم خو یه نوع نن یه تا زرد ان یه تا سُرخ ان یه تا سیاه کم رنگ ان ....
دگه بکن کپسول بار ماشین و بّسَر تو خیابون تا سَر سَرَک نه سر اِت بکیت .... وا یه بدبختی کپسول اَگِری و اتای الا دگه بودن پسین ... خوراک ظهر هم دگه خبری نین ... امرو باید کوطی مایی بخاری و ......
الا شما بگی حق ما نابو که لوله کشی گاز موبشت ؟
خوما که رو ای همه نفت و گاز شو نخافتیم ، ولی باید کپسول ودوش آواره خیابون و بشیم . 
.
محمد امین‏

اغلی

زمون کَدیم در لَهرون بَ رو همه واز بودن و اصلآ روزون کسی در لهری ای نبستن ، اگه دکت تو کردن بی اغلی هم شُو بَن شون اُگفته یعنی فکط شُو ون در شو بستی که سَغ یا جُنوری نیاتن وسایل خُونه نَجس نکنت ، حتی درون کدیمی دوتا دَر کوب شو بودن یعنی وختی کسی دری زدن صاحب خونه اَ رو گفاره یا داخه سراح ای دونستن که ای که در اَزدن مردن یا زن .. عجب رسم ون خاشی بودن کدیم
‏Photo: زمون کَدیم در لَهرون بَ رو همه واز بودن و اصلآ روزون کسی در لهری ای نبستن ، اگه دکت تو کردن بی اغلی هم شُو بَن شون اُگفته یعنی فکط شُو ون در شو بستی که سَغ یا جُنوری نیاتن وسایل خُونه نَجس نکنت ، حتی درون کدیمی دوتا دَر کوب شو بودن یعنی وختی کسی دری زدن صاحب خونه اَ رو گفاره یا داخه سراح ای دونستن که ای که در اَزدن مردن یا زن .. عجب رسم ون خاشی بودن کدیم‏

هُرمیرزاد

در زمون فرمانروایی داریوش بزرگ (بین ۵۸۶ و ۵۲۲ پیش از میلاد) فرمانده سلیاکوس به فرمان داریوش بزرگ از بندرعباس با کشتی به اکتشاف اقیانوس هند و دریای سرخ ایپرداخت.
در زمونی که اسکندر، شاهنشاهی ایران فتح ایکه، بندرعباس با نام هُرمیرزاد (Hormirzad) شناخته شبوده. البته این شهر در محل فعلی نهسته و شهر کوچکی در مسیر بندرعباس میناب قرار ایشسته و مرکزیت اصلی بیشتر با جزیره هرمز بودن.
هر دو نوم‌هوی سورو و گمبرون هر دو واژه ایرانی شسته و در اصل به شکل‌های «سارو» (منسوب ساری یعنی گونه‌ای پارچه که در سمت هندوستان تولید شبوده) و خامه ور رون (محل دارای پارچه و تور و ریسمون) بودن و ای نوم شتونست به موجود کجکی راه رونده یعنی سینگو اطلاق بشه که پرتقالیهو اون رو در زبون خوشو به همین معنی یا به معنی گمرک شوگفته. نوم خامه ور ون در نام بندر خمیر استان هرمزگان واقع در شمال جزیره قشم زنده موندن. بنابراین نوم پرتغالی کامبارائو/کاماراو به کلمه فارسی خم برو و خمی رو شتونست سبب پدید هوندن نوم کهن محلی نام این شهر یعنی خمبرو در معنی جایگاه خرچنگ‌ها شده بشه. گرچه معلوم نی که پرتقالیها نام گمبرون (خام ور ون) رو رسماً در زبان خوشو به معنی جایگاه خرچنگ یا شهر گمرکی شوگفته بشه 
مطلب از : مهدی مهدی باصره
‏Photo: در زمون فرمانروایی داریوش بزرگ (بین ۵۸۶ و ۵۲۲ پیش از میلاد) فرمانده سلیاکوس به فرمان داریوش بزرگ از بندرعباس با کشتی به اکتشاف اقیانوس هند و دریای سرخ ایپرداخت.
در زمونی که اسکندر، شاهنشاهی ایران فتح ایکه، بندرعباس با نام هُرمیرزاد (Hormirzad) شناخته شبوده. البته این شهر در محل فعلی نهسته و شهر کوچکی در مسیر بندرعباس میناب قرار ایشسته و مرکزیت اصلی بیشتر با جزیره هرمز بودن.
هر دو نوم‌هوی سورو و گمبرون هر دو واژه ایرانی شسته و در اصل به شکل‌های «سارو» (منسوب ساری یعنی گونه‌ای پارچه که در سمت هندوستان تولید شبوده) و خامه ور رون (محل دارای پارچه و تور و ریسمون) بودن و ای نوم شتونست به موجود کجکی راه رونده یعنی سینگو اطلاق بشه که پرتقالیهو اون رو در زبون خوشو به همین معنی یا به معنی گمرک شوگفته. نوم خامه ور ون در نام بندر خمیر استان هرمزگان واقع در شمال جزیره قشم زنده موندن. بنابراین نوم پرتغالی کامبارائو/کاماراو به کلمه فارسی خم برو و خمی رو شتونست سبب پدید هوندن نوم کهن محلی نام این شهر یعنی خمبرو در معنی جایگاه خرچنگ‌ها شده بشه. گرچه معلوم نی که پرتقالیها نام گمبرون (خام ور ون) رو رسماً در زبان خوشو به معنی جایگاه خرچنگ یا شهر گمرکی شوگفته بشه 
مطلب از : مهدی مهدی باصره‏

بافت جمعیتی استان

بافت جمعیتی استان تنوع فراوونی ایشستن. از شرق با فرهنگ و سنتوی بلوچ هو شروع بودی و پوشش مردم بخصوص زنون بسیار شبیه بلوچ هو هستن و در مرکز و غرب استان بیشتر از فرهنگ بومی خوشو و لباس اوشو بیشتر فرنگی بودن. و زنون پوشش مشهور بندری، لباسی با پارچه‌هوی رنگی شاد قرمز سبز زرد و آبی و اکثراً زری بافی بوده. روایت‌هوی فرهنگ مردم هرمزگان حکایت از رشد، تکامل، اختلاط و تنوع بسیار ایشستن.
آیین‌هو، افسانه‌هو و اعتقاداتی که از قلهٔ کوه‌هو تا حضور دیریا و صیادون در بر ایگفتن،
پی ای چهار راه فرهنگی از همهٔ أقوامو، ملت‌هو و أدیان هوندن و رفتن،که اتونیم چیزوی بسیار که بجا موندن پیدا بکنیم. په باید با ضرب دهل‌هو و نکش لباس همراه بشیم و به تماشای زار و عضوا بینینگیم تا تاریخ دیرینهٔ فرهنگ وتمدن هرمزگان که حکایت مردم کدیم ای دیار و هم نشینی آشو با مهاجران از دور هونده رو دریافت بکنیم. 
نویسنده : مهدی باصره
‏Photo: بافت جمعیتی استان تنوع فراوونی ایشستن. از شرق با فرهنگ و سنتوی بلوچ هو شروع بودی و پوشش مردم بخصوص زنون بسیار شبیه بلوچ هو هستن و در مرکز و غرب استان بیشتر از فرهنگ بومی خوشو و لباس اوشو بیشتر فرنگی بودن. و زنون پوشش مشهور بندری، لباسی با پارچه‌هوی رنگی شاد قرمز سبز زرد و آبی و اکثراً زری بافی بوده. روایت‌هوی فرهنگ مردم هرمزگان حکایت از رشد، تکامل، اختلاط و تنوع بسیار ایشستن.
آیین‌هو، افسانه‌هو و اعتقاداتی که از قلهٔ کوه‌هو تا حضور دیریا و صیادون در بر ایگفتن،
پی ای چهار راه فرهنگی از همهٔ أقوامو، ملت‌هو و أدیان هوندن و رفتن،که اتونیم چیزوی بسیار که بجا موندن پیدا بکنیم. په باید با ضرب دهل‌هو و نکش لباس همراه بشیم و به تماشای زار و عضوا بینینگیم تا تاریخ دیرینهٔ فرهنگ وتمدن هرمزگان که حکایت مردم کدیم ای دیار و هم نشینی آشو با مهاجران از دور هونده رو دریافت بکنیم. 
نویسنده : مهدی باصره‏

کلی

یکی از چیزونی که در زمون کدیم استفاده زیادی از اش شبوده (کَلی Kali ) هسته . کلی یکی از وسائل ای هسته که هر روز استفاده شبوده . از کلی به درست کردن دوغ و نیمُشک استفاده شبو .
توی کلی ماست شارخت و هو و با تکوندن اش بعد از مدت زیادی دوغ درست شبو … .
خوب حالا ای کلی به چه صورت درست ابووت …
کلی از پوست کهر درست ابوت . وقتی که کهر شاکُشته پوست اش به جونی در شاوا تا خراب نبو … ای پوست همون موقع که تازه هسته سر درختی شانهاده به اسم پَرَغ (Paragh ) یا درخت دگه ای به اسم خَرگ (kharg) خوب ای دررختُ اگه تودیده بشت یه ماده‌ای توشو هه که سفید رنگ اِن و بهش اگن شیر . قبل از ایکه روی ای درختو بکردونن با چاغو یا هر وسیله تیز دگه ای رو ای درخت شازه تا شیر اش صحرا بیات و بعد پوست شاکردی رو ای . البته بعضی مواکع هم شیر خرگ توی یه ظرفی شارخته و پوست داخل اش شانهاده . تقریباً یک روز باید پوست توی ای شیر خرگ یا پرغ بمونت تا مو و از پوست جدا بشت . بعد از ایکه مو پوست جدا شبو یه پوست صاف و یکدستی بوجود شهوند .
اما هنوز ای پوست بو ایشه و نازک اِن …. به خاطر ایکه پوست بوش بریت و کلفت بشت .
کوسک کِرَت (Koosk Kerat ) اِسپِنگِل (Spengel) و پوست انار شاکوتی (پودر شاکه ) و داخل پوست شاکرده . البته بعد اش هم هو شاکه و در اش شابست محکم و شانُشت یکی دو روز همی طور بمونت.
بعد از ای، نوبت رنگ کردن پوست هسته . خوب پوست شاخابوند تو پار (ریشه ) کنارو پار اسپنگل که رنگ بگنت ….. بعد ازیکه پوست رنگ ایگه . کلی تقریباً آماده آن … فقط 4 تا پاش محکم شابست و چند باری هم همیطو ازش اسنفاده شاکه تا خوب جا بکیت .کلی شابست روی یه دار که بهش شاگو دارجُلَک .

کسی اگه اطلاعات بیشتری ایشه تو ای زمینه . خوشحال ابیم با هم درمیون بنوسیم
‏Photo: یکی از چیزونی که در زمون کدیم استفاده زیادی از اش شبوده (کَلی Kali ) هسته . کلی یکی از وسائل ای هسته که هر روز استفاده شبوده . از کلی به درست کردن دوغ و نیمُشک استفاده شبو .
توی کلی ماست شارخت و هو و با تکوندن اش بعد از مدت زیادی دوغ درست شبو … .
خوب حالا ای کلی به چه صورت درست ابووت …
کلی از پوست کهر درست ابوت . وقتی که کهر شاکُشته پوست اش به جونی در شاوا تا خراب نبو … ای پوست همون موقع که تازه هسته سر درختی شانهاده به اسم پَرَغ (Paragh ) یا درخت دگه ای به اسم خَرگ (kharg) خوب ای دررختُ اگه تودیده بشت یه ماده‌ای توشو هه که سفید رنگ اِن و بهش اگن شیر . قبل از ایکه روی ای درختو بکردونن با چاغو یا هر وسیله تیز دگه ای رو ای درخت شازه تا شیر اش صحرا بیات و بعد پوست شاکردی رو ای . البته بعضی مواکع هم شیر خرگ توی یه ظرفی شارخته و پوست داخل اش شانهاده . تقریباً یک روز باید پوست توی ای شیر خرگ یا پرغ بمونت تا مو و از پوست جدا بشت . بعد از ایکه مو پوست جدا شبو یه پوست صاف و یکدستی بوجود شهوند .
اما هنوز ای پوست بو ایشه و نازک اِن …. به خاطر ایکه پوست بوش بریت و کلفت بشت .
کوسک کِرَت (Koosk Kerat ) اِسپِنگِل (Spengel) و پوست انار شاکوتی (پودر شاکه ) و داخل پوست شاکرده . البته بعد اش هم هو شاکه و در اش شابست محکم و شانُشت یکی دو روز همی طور بمونت.
بعد از ای، نوبت رنگ کردن پوست هسته . خوب پوست شاخابوند تو پار (ریشه ) کنارو پار اسپنگل که رنگ بگنت ….. بعد ازیکه پوست رنگ ایگه . کلی تقریباً آماده آن … فقط 4 تا پاش محکم شابست و چند باری هم همیطو ازش اسنفاده شاکه تا خوب جا بکیت .کلی شابست روی یه دار که بهش شاگو دارجُلَک .

کسی اگه اطلاعات بیشتری ایشه تو ای زمینه . خوشحال ابیم با هم درمیون بنوسیم‏

دلوم تنگن

دلوم بی لهر سرگی بی بی و نوای ساز دادا زینو تنگن
دلوم ب بوی کندوک نونی و عطر جاه نماز ممی تنگن.
چه بگم که باد سهیلی نین تا برستوم کاصدی از روی موج دیریا
دم صحب به پیشین بگینوم لو پرخنده همه همشهریونوم..
..بندری نگینوم کسی خاطرت آزرده بکنت ..نگینوم ..نگینوم.. 
.
.
(پاپایا بندر)
‏Photo: دلوم بی لهر سرگی بی بی و نوای ساز دادا زینو تنگن
دلوم ب بوی کندوک نونی و عطر جاه نماز ممی تنگن.
چه بگم که باد سهیلی نین تا برستوم کاصدی از روی موج دیریا
دم صحب به پیشین بگینوم لو پرخنده همه همشهریونوم..
..بندری نگینوم کسی خاطرت آزرده بکنت ..نگینوم ..نگینوم.. 
.
.
(پاپایا بندر)‏