زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن
زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن
باید بالید به سوختگی ناخدایی که عمرش را در دریا برای لقمه نانی سوزاند .
لفظ سوزاندن شاید خوب نباشد اما اگر بگوییم عرقی که او ریخت بخار شد و ابر شد و باران شد و بارید بهتر است .
نقش و نگاری از " شان عقیلی "