چیچکای.... زن دزیدن بپ ما
کبلا اومگوت که بنده حقیر نومزاد بالاشهری موهسته و کرار بو که شو جمعه با
عامو نومزادمو که از دوستان خودوم هسته برنگ گپ بزنگ و روز خواستگاری معین
بکنیم ؛ ما شو وارد لهر نومزادو بورنگ و رهتیم تو سراه حد بپش و سر کصه واز
موکرد ؛ بپ دهتو ایگوت که ما به ای چوک زن نادنگ ؛: با تعجب موپرسی بیچه
مگا؟ ایگوت بپ ای چوک زمون جوونیش از ای محله زن ایدوزیدی و ما ناتونگ
دهتخو بی چوک ادم زن دز هادنگ ؛ مای بدبخت دست از پا رازتر هوندنگ لهه و یک
راست رهتوم یکه بپ ما اومگت و اومگت : خونه ات اباد رفتی از بالاشهر
.....زن ادزیدی آلا بی مه بدبخت زن نیندارن ...بپ ما ایگو؛: باری چوک گنوغ
بوری مه ادم ملا و گپ محله ارم زن ادوزوم الا خوبوم بو ...مه اومگو ت: بلکه
همو زنکه که ادزیدی ممان ....بپما وا دار نرووم ایدا یکتا وا محر اینوشت
روکمروم و ایگو ای همه عمر از خدا موگت کسی بهتون بی ما نیزد ای چوک عاشک گنوغ سران پیری گناه ناکرده بی ما نتراشتن ....خلاصه ..هرکاری موکرد
جواب شندا و شاگو بپت زن ایدوزیدی ..ای بابا پ ما چه بکونگ ؟ هر هفته از
دانشگاه فرار نکردنگ که جواب ایطوری بشنوونگ ...دل یک دل اومکرد و رهتوم پی
بپ دهتو واومگوت: که داخل شهر شما زن ایدوزیدی ؟ ایگو همو نامرد شوفر بنز
رجب علی زاده ...تا اسم رجب ایوارد دو کنیچی مه کفت که ایشو اشتباه شوگفتی
...و مه اومگو : بی انصاف بپ ما تو اداره نکارن و فامیلش ایل زاده ن کجا
رجب ؟کجا شوفر بنز ؟ و درست شاگو رجب نامرد یتا زن ادیزیده و اصفهون ایبرده
و اسم بپ ما بد در رفت.........انشالله که لذت توبرد......
..
پاپایا ایلزاده