گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

گپ و گویش بندرعباسی

زبُن بندری اَدست اَرفتن ....حالا سینگو دِگه خرچنگ اَبودن

دست و پات حَنیرن



دست و پات حَنیرن و کربون ناز خوشگلت
چشمونت خمارن و ناز نگاه مشکلت

وقتی شاد و سرحالی تو وا مِه خنده بکن
خندتم جونن عزیزم ، جگرم شاد دلت

تُنبنِ بادِلَه ایت سُوزِن و جِلْبیلِت سیاه
جمِه یِ بندری و شِلالِن ای مودِ فِرِت

نفس و دم مسیحت ایکه زنده دل مه
زنده بودن دل مه اما گرفتار دلت

دل دیریایی اته آبی به رنگ آسَمُون
تک و تنها مثِه کالِنگم و ول تو ساحلت

آرزومِن بِگِرُم مه یروزی توی بغل
قد و قامتِ بلند بالا و جون و کاملت
....
شعر: خالو مجید
نظرات 1 + ارسال نظر
محمد غلامی - از آبادان 1393/08/11 ساعت 08:19 ق.ظ

سلام

وبلاگ بسیار عالی ای داری
من متولد بندرعباس هستم و 12 سال اونجا زندگی کردم
ولی بدلیل انتقال محل کار پدرم مجبور شدیم بیام آبادان

و زبان بندری رو خیلی دوست دارم
ولی چون دور بودیم دیگه تقریبا فراموش کردم

الان که با وبلاگتون اشناشدم مجددا یاداوری شد

سپاس

ممنون بابت نظرت
خوشحالیم که نقشی در احیای خاطراتت داشتیم.
یا به بندری: دلمو شاد بو که خاطراتت زنده مُکه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد